۷ شهریور، ۱۴۰۲

یک سال برفی_قسمت دوم

بخش دوم: رویاهای قرمز همان شبح همیشگی، همان رفیق قدیمی. جند سالی هست که تنها دوست‌های همدیگرند. در دل شب‌ها، در خنکی صبح‌ها و بین پستوهای […]
۲۲ مرداد، ۱۴۰۲

یک سال برفی_ قسمت اول

بخش اول: زندگی موقت دستش را آرام با کمی اضطراب از پنجره بیرون می‌برد. لطافت باد بین انگشتهایش سنگینی می‌کند. صدایی از صندلی جلویی توبیخش می‌کند: «دستت […]