کارگردان: منیر قیدی
نویسنده: منیر قیدی، میلاد اکبر نژاد، ابراهیم امینی
تهیه کننده: محمدرضا منصوری
بازیگران: نیکی کریمی، پانتهآ پناهیها، فرشته حسینی، هدی زین العابدین
جوایز و افتخارات فیلم دسته دختران: برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوههای بصری و دریافت دیپلم افتخار نقش مکمل زن، از چهلمین جشنواره فیلم فجر شده است.
مخاطب : بزرگسال
فیلم سینمایی دسته دختران، دومین اثر خانم منیر قیدی هست که در جشنواره فجر، بنا به نگاه نسبتاً تازهای که به دفاع مقدس داشت، پای بسیاری از مخاطبان را به سالن سینما کشید. حضور زنان در حماسه دفاع مقدس، موضوعی نیست که به آن پرداخته نشده باشد، اما در میان گرد و غبارِ نگاه مردانهای که به جنگ وجود دارد، هنوز حرفهای بسیاری از حضور زنان در دورهی هشت سالهی جنگ تحمیلی ناگفته مانده. ما هم مانند بسیاری از تماشاگران این فیلم، منتظر بودیم که ببینیم خانم قیدی توانسته است با بازیگران جوان و تملقهای تبلیغاتی، این خلاء را تا حدی پر کند یا خیر. در ادامه به نقد و بررسی فیلم دسته دختران خواهیم پرداخت.
اگر بخواهیم نیکی کریمی را نقش اول فیلم در نظر بگیریم، دسته دختران حول محور زنی جنگزده تشکیل شده است. یگانه، فرزندان خود را در جنگ تحمیلی از دست داده و از همسرش جدا شده است. او حالا با حس خشم توأمان با عذاب وجدان، دسته دختران را سازماندهی میکند. شاید بتوان اسمش را فرمانده گذاشت. یگانه در کنارخود وجیهه را دارد که از همسر الکلی خود جدا شده و حالا برای نجات خرمشهر، پا به پای مردان تقلا میکند. سیمین کمی متفاوت است. او علیرغم مخالفتهای پدرش، اما تنه به تنه مردان جنگی میزند.
با وجود آموزشهای نظامی که این زنان دیدهاند اما از سوی مردان مورد کم لطفی قرار میگیرند. رزمندگان مرد تصور میکنند زنان تنها در پشت جبهه باید خدمت کنند اما دسته دختران مُصرانه مسیر مبارزه خود را انتخاب کردهاند. در این میان ارتباط با فرمانده جهان آرا را راه حل خود مییابند تا به میدان جنگ پا بگذارند.
در این بخش نقد علیرضا سهولی را میخوانیم:
پس از پایان فیلم حیرت زده ، سرجایت میخکوب شده ای و ذهنت خوره وار کل وجودت را می خورد، شوک شدهای و فقط به یک چیز فکر میکنی:
«این چی بود که من دیدم؟»
اصلا انتظار چنین چیزی را نداشتم ؛ تو پَرَم خورد ، بدم تو پَرَم خورد!
از شخصیت ها شروع می کنم :
– نیکی کریمی در قالب فرمانده؟ این چطور فرمانده ایست که سراسر باگ دارد؟ ترومای شخصیتیاش از او یک انسان ضعیف و سست ساخته است که مدام پایش میلغزد، حالا میخواهد ۴ نفر دیگر را نیز هدایت کند؟
-پانتهآ پناهی ها گریم خوبی دارد، به چهرهاش نشسته ، ولی چرا از شوهرش جدا شده؟ چون عرق خور بوده و قمار میکرده ، چرا پیشش برمیگردد؟ چون میبیند که او مردم را سوار ماشینش میکند که نجات دهد. وا مصیبتا از این چرخش شخصیت!
ما یک زنِ فراریِ از خانواده میبینیم که حتی روی شوهرش تیر اندازی میکند و پایان ماجرا ، لبخند زنان نزد شوهرش میرود و شوهرش نیز او را قبول میکند، واقعا مارا دست انداختهاید یا چه؟
-صدف عسگری، باور کنید اصلا نمیدانم از کجای داستان آمد توی دسته ، اصلا چه میخواست و چه شد که رفت. فقط میدانم خیلی گریه میکرد؛ (جنگه دخترم گریه نداره که !)
-فرشته حسینی(سرکش و چریک) ، بازی رَوانی داشت، همین!
-هدی زین العابدین، خانم دکتری که به دنبال عشقش میگشت؛ ولی متاسفانه مهمترین دیالوگش را در لحظه ای حساس خورد و باعث شد من نفهمم میخواست به او چه بگوید. کارکتر او هم درحالی که خون از سرش چکه می کرد تمام شد.
همه این کارکترها یک باگ بزرگ را با خود حمل میکردند، آنهم لهجهی ماقبل فاجعه هرکدام مخصوصا نیکی کریمی بود. به قدری مشهود، جنوبیها را ریخته بود توی فارسیها که نگویم!
این فیلم قرار بود زنانه باشد. درمورد ایثار گری زنانِ زمانِ جنگ ولی به طرز عجیبی معکوس عمل میکند. فیلم تمام قد ضد زن می شود. به قدری کارکترها را احمق و در بستر قصه بلاتکلیف نشان میدهد که جای جای فیلم از خود می پرسی:
«اینا دارن چیکار میکنن؟»
وای از داستان، هیهات از روایت، امان از درام!
یک خطی فیلمنامه دسته دختران را کنار هم بچینید، خندهتان میگیرد ؛ ایثار این نیست که دو سه نفر بسیار غیر عقلانی به دل دشمن بزنند، ایثار ماحصلِ فدا شدن و به ثمر رسیدن است، ثمری نیک و تأثیرگذار. ایثار از یک عقلانیت نشات میگیرد!
کلام را کوتاه می کنم ، فیلم دسته دختران از فیلم قبلی کارگردان یهنی ویلایی ها بسیار عقبتر است. با چندتا تانک و تعدادی TNT و گلوله نمی شود فیلم ساخت ، همه چیز اجرا نیست ، فیلم عصاره یک نوشتار هدفمند است ،آن هم در کالبدی اجرایی!
منبع: vigiato.net
شخصیتها درست انتخاب شدند و تنوع آنها جالب توجه است اما پیشینهای که از آنها به مخاطب داده میشود گاه در حد یک جمله هم نیست. نهایت همذات پنداری ما با سیمین (کاراکتری که فرشته حسینی نقش آن را بازی میکند و ای کاش تمرکز روی این شخصیت بود و نه شخصیت معلم) سیلی زدن مصنوعی پدرش در دقایق ابتدایی فیلم به صورت اوست که او را از خانواده طرد کرد. وجیهه (شخصیت زن عرب) نیز شوهری دارد که از او جدا شده و به دنبالش است؛ یا آن یکی نوجوان که تنها میدانیم برادرش که عاشق بروسلی بوده در جنگ کشته شده. همه اینها نیم خطهایی هستند که قرار است داستان این قهرمانان را روایت کند.
مشکل ارتباط نگرفتن با قهرمانان داستان فقط در همین پیشینههای کوتاه و ناقص ختم نمیشود بلکه به بازی بازیگران هم مرتبط است. پانتهآ پناهیها و فرشته حسینی از پس این ماموریت خود درست برآمدند اما نیکی کریمی انگار سعی میکند که بد بازی کند. او حتی هر از گاهی یادش میرود باید با لهجه جنوبی صحبت کند، آماتور ظاهر میشود و انگار نه انگار که دهها سال سابقه بازیگری روی پرده سینما را دارد. اساسا کستینگ غلط فیلم بر سر انتخاب نیکی کریمی به عنوان بازیگر اصلی این اثر، ضربه بدی به دسته دختران زده است.
نیکی کریمی نه به یک فرمانده زن جنگی میخورد و نه سن و سال مناسبی برای ایفای نقش یک مادر جوان را دارد. پیشینه داستانی او در فیلمنامه نیز از همه بدتر است و باعث شده که کریمی حتی اگر بخواهد هم نتواند از دل این کاراکتر، چیز دندانگیری به نمایش در بیاورد. ما مثلا قرار است با کابوسهای شخصیت او همراه شویم و برایمان سوال ایجاد شود که گذشته او چیست در صورتی که در همان اولین کابوس و اولین دقیقه میتوانیم بفهمیم پیشینه او چیست! کارگردان اما به خیال خود این توییست داستانی را نگه میدارد و در دقایق پایانی راز آن را برملا میکند؛ رازی که همه درباره آن میدانند!
نکته مثبت اما در بین این همه ضعف در شخصیت پردازی، حفظ کردن زنانگی کاراکترها است. این درست که ما شاهد یک فیلم جنگی بیرحم هستیم و قهرمانانی مونث در آن هستند اما فیلمساز به درستی روحیه زنانه کاراکترهایش را حفظ کرده و آنها را تبدیل به زنانی با روحیه خشن نکرده است. همه این کاراکترها زنانگی خاص خودشان را دارند، یکی به فرمانده خوش قد و بالای فلان دسته نظر میکند و دیگری مادرانگی خاصی در خود دارد. این گروه پسران را دست میاندازند و کرم میریزند. این قهرمانان به موقع جیغ میزنند و به موقع باهم دست به یکی میکنند و خوشحال میشوند. حس زنانگی که در فیلمی این چنین خشن جاری است، از معدود نکات مثبت فیلم است.
شخصیت اصلی فیلم بدترین مشکل فیلم دسته دختران است، داستان غم انگیز او به عنوان یک مادر دلیلی بر محوریت قرار دادن این کاراکتر به عنوان شخصیت اصلی نیست؛ آن هم در فیلمی که حرف اول و آخر را در آن صحنههای اکشن و جلوههای ویژه میزند. در واقع دسته دختران برخلاف ویلاییها، همان نیمبند فیلمنامه آن اثر را هم ندارد و کاملا به جلوههای ویژه و خلق صحنههای جنگی تکیه کرده است؛ مواردی که انصافا خوب از آب در آمدهاند.
مقاله پیشنهادی: نقد فیلم برادران لیلا