جریان . [ ج َ رَ ] (مصدر ) : حرکت درآمدن . به تموج درآمدن . روان شدن .

مترادف: روانی، ریزش، سیلان، تداول، رواج، روند، حیص وبیص، خلال، قضیه، ماجرا، سیر، کوران، گردش

برابر فارسی: گردش، روان بودن، روایی، روند، گذران

 

 

برای نوشتن، خوب نوشتن / خلق کردن، خوب خلق کردن باید روان بود و در جریان. باید در حرکت بود و در مسیر. در این در صفحه، می‌خوانیم، می‌شنویم و می‌بینیم هر آنچه را که ما را در جریان قرار دهد.

 

story telling

جادوی قصه‌ گویی در محتوا!

«می‌گن فقط دو نفر توی دنیا هستند که فرمولِ ساخت کوکا کولا رو می‌دونن. این دو نفر حق ندارن باهم سوار وسیله نقلیه بشن. چون اگه

Read More »
استراتژی بازاریابی

استراتژی بازاریابی چیست؟

استراتژی بازاریابی یک پروپوزال بلندمدت است که مراحلی را که یک تیم بازاریابی باید برای رسیدن به اهداف خود انجام دهد، مشخص می‌کند. استراتژی را می‌توام

Read More »